love چون بسی ابلیس آدم روی هست*پس به هر دستی نباید داد دست آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
چون بسی ابلیس آدم روی هست * پس به هر دستی نباید داد دست ................................................... هر نفس نو میشود دنیا و ما * بی خبر از نوشدن اندر بقا عمر همچو جوی نو نو می رسد* مستمری می نماید در جسد کاشکی هستی زبانی داشتی * تا زهستان پرده ها برداشتی هر چه گویی ای دم هستی از آن * پرده دیگر بر آن بستی بدان .................................................. (( ننگ عشق های مجازی ))
عشق هایی کز پی رنگی بُوَد * عشق نَبوَد ، عاقبت ننگی بود
کاش کان هم ننگ بودی یکسری * تا نرفتی بَر وَی آن بَد داوری
خون دَوید از چشمِ همچون جویِ او * دشمنِ جان وی آمد ، رویِ او
دشمنِ طاوس آمد پَرِ او * ای بسی شَه را بکشته ، فَرِ او
نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||
![]() |